*
دردوری از نگاه تو بی طاقتم هنوز
من عصرهای جمعه پرازغربتم هنوز
نیلوفری
که سمبل تنهایی من است
قد
می کشد بدون تو درخلوتم هنوز
ای
باغبان!سخاوت دستان تو کجاست؟
چون
مزرع ملخ زده پرآفتم هنوز...!
تا
کی درانتهای جهان بی تو سرکنم
عمری
گذشت بی تو و در حسرتم هنوز
با
اینهمه ز مهر تو نومید نیستم
شاید
که هست نام تو در قسمتم هنوز..