صبحِ فروردین، هوا شعرِ تَر است
این هوای ناب، از بس نوبر است
در بهاران، عید می آید به ما
جامه ی خورشید می آید به ما
در بهشتِ تازه ی اردیبهشت
حالِ دنیا هست بهتر از بهشت
می رسد خرداد با یک دنیا صفا
داغ خواهد شد تنور عشق ما
تیر می آید به قلب ِ عاشقان
در تبِ مرداد می سوزد جهان !
تابِ تابستان فراوان می شود
شهرِ شهریور نمایان می شود
می رسد از راه، مهرِ مهربان
می تراود مِهر، از کلّ ِ جهان!
مهر و آبان مهربانی می کنند
شیوه ی خود را جهانی می کنند
از دَمِ آذر سپیدی می وزَد
از زمستان، نا امیدی می وزد
می رسد دی با شبِ یلدایی اش
با طلسمِ دخترِ سرمایی اش !
بهمن از اوجِ سقوطی سهمگین
می شود آوار بر روی زمین
روی آتشدانِ چرخانِ زمان
دانه ی اسفند می ریزد جهان
**
روزگار، اینگونه می گردد به عشق
از خراسان، تا بُخارا و دمشق !
فصلِ پنجم، موعدِ دیدارِ ماست
عشق ورزی تا همیشه کارِ ماست...!
#یدالله_گودرزی #بهار #شعر_امروز