فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

یک چشمه از الهه ی نازِ بنان بخوان


بر ساز ِ عشق نغمه ی ناکوک می‌زنی

ای یار بی خیال! که مشکوک می زنی

 

ای نازنین که نازِ تو از حد برون شده

قلبِ تمامِ آینه ها از تو خون شده

 

گفتم تو که پدیده ای و این قَدَر گُلی

استادِ  ارتباطی  و  اهل   تعاملی

 

در خلسه ی غرور خود اما رها شدی

تنها شدی، غریب شدی، بی وفا شدی

 

وقت است تا به قولِ گذشته وفا کنی

با دوستان اهل رفاقت صفا کنی

 

از آن ترانه های کُهن یک دهان بخوان

یک چشمه از الهه ی نازِ بنان بخوان

 

سر کن غزل دوباره ز دیوانِ حافظت

قربانِ آن مغازله و چشمِ نافذت

 

گاهی که در معاشقه لبخند می زنی

بر چینیِ شکسته ی دل بند می زنی!

 

من تا همیشه با تو وفادار بوده ام

از مستیِ نگاهِ تو سرشار بوده ام

 

تو آن قصیده ای و تورا حفظ می کنم

تو نورِ دیده ای و تو را حفظ می کنم...!

 

یدالله گودرزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.