فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

* چشمانت را انتخاب می‌کنم *

چشمانت را انتخاب می‌کنم
شعرهایی از نزار قبانی /ترجمه: یدالله گودرزی

زبان عربی با زبان فارسی آنگونه درآمیخته ودرهم تنیده که علاوه بر وفور واژه های مشترک در هر دو زبان ، برخی قواعد زبان هم به یکدیگر راه یافته است.به نظرم در خیلی از جاها،شعر معاصر عرب گستره هایی را تجربه کرده که متاسفانه شاعران معاصر ما ،علیرغم برخی خودشیفتگی هاکه ما نسبت به شعر معاصرمان داریم تجربه نکرده اند، این مساله درشعر زنان بیشتر به چشم می آید و موضوعات و دغدغه های زنان در شعر شاعران اشان به ویژه شاعران زن بسیار بیشتر از شعر سرزمین ما باز تاب یا فته است دراین باره حرفهایی است که گستره فراختری را می طلبد.
در سالهای بیست سالگی وپس از آن برای ترجمه شعر دغدغه داشتم و گاه آثاری از ادونیس، جمال جمعه ،فرهاد پیربال و محمود درویش ترجمه می کردم که در مطبوعات آن زمان نشر می یافت .اولین شعر از فرهاد پیر بال ، شاعر کرد عراقی را ترجمه کردم که سال ۱۳۷۲ در مجله ادبستان – که نشریه خوبی بود وخدا رحمتش کند! – چاپ شد:

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/307367

پس از آن از این موضوع دور افتادم اما در این یکی دو سال اخیر دوباره به ترجمه روی آورده ام اگرچه پراکنده واتفاقی … اما به هر حال حس خوبی برایم به ارمغان آورده است.اخیرا هم مجموعه ای از اشعار نزار قبانی به فارسی برگردانده ام که به زودی چاپ خواهد شد ،  پیش از این برخی از آنها در نشریات مختلف چون رودکی ،آزما ،روزنامه اطلاعات ….. منتشر شده اند . 

نمونه ای از این آثار تقدیم اهالی ادب می کنم:
بخشی از شعر بلند “دوستت دارم تا آسمان اندکی فراتر رود !”
۱۴
بانوی من !
همه چیز در کما رفته است
ماهواره ها بر ماه شاعران فائق شده اند
و ماشین حساب ها
بر غزل غزل ها
و بر اشعار لورکا و مایا کوفسکی و پابلو نرودا
۱۵
می خواهم دوستت بدارم خاتون من !
پیش ازآن که قلب من قطعه ای یدکی گردد
که در داروخانه ها موجود است
از آنها که پزشکان قلب “کلیولند” می سازند
مثل تولید کفش !
۱۶
بانوی من ، سقف آسمان کوتاه
و ابرهای فرازمند
در سطح آسفالت ها پرسه می زنند
و جمهوری افلاطون و قانون حمورابی
وفرامین پیامبران
و کلام شاعران
از سطح دریا پایین تر آمده است
هم از این روست که جادوگران ، ستاره شناسان
و سالکان صوفی به من توصیه کرده اند
تا دوست بدارم
شاید سقف آسمان اندکی بالاتر رود!
*********

چشمانت را انتخاب می‌کنم
‏‏۱
‏از من می‌پرسی:
تفاوت من و آسمان چیست؟
تفاوت تو و آسمان این است:
اگر تو لبخند بزنی
آسمان فراموش می‌شود!

‏۲
‏همیشه از تاریخ تولدم می‌پرسی
برایت می‌گویم آن چه نمی‌دانستی:
روزی که عاشق تو شدم
روز تولد من است!

‏۳
‏اگر غول چراغ خارج شود
و بگوید: در خدمتم سرورم!
یک دقیقه فرصت داری
هر چه می‌خواهی آرزو کنی از یاقوت و زمرد و…
تا به آن برسی
بی‌تردید
چشمانت را انتخاب می‌کنم

‏۴
‏چشمانت، شبی بارانی است
کشتی‌هایم در آن غرق
و نوشته‌هایم در آن فراموش
آری
آینه‌ها، حافظه ندارند!

‏‏۵
‏روی باد
نام دوست داشتنی‌اش را نوشتم
و روی آب
نمی‌دانستم که باد نمی‌شنود
نمی‌دانستم که بر آب
نقشی نمی‌ماند!

‏۶
‏ترشرو مباش، شیرین من!
تا هنگامی که در شعرها و واژه‌هایم هستی
زیرا اگر چه با عبور سال‌ها پیر می‌شوی
اما در نوشته‌های من
هرگز پیر نمی‌شوی!

‏‏۷
‏از آن رو که عشق تو
فراتر بود از کلام
با خودم قرار گذاشتم
که سکوت کنم
والسلام!

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2010\04\04-27\13-25-40.htm&storytitle=چشمانت را انتخاب می‌کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.