“سناریو”
از عشق ورزی در پرده
وبازی کردن نقش عشّاق کلاسیک
خسته شده ام
می خواهم پرده را بالا بزنم
سناریو را پاره کنم
و مقابل همه داد بزنم
من عاشقی معاصرم
و به کوری چشم روزگار
معشوق من تویی!
*نزارقبانی
*ترجمه: یداله گودرزی(شهاب)
“شاهکار”
هنگامی که از برجسته ترین شعرم
که زندگی
و آرزوهایم را
به پایش ریخته ام،بپرسند
با خط طلاکوب فارسی
روی هر ستاره می نویسم:
سروده ی شاهکار من تویی…!
*نزارقبانی
*ترجمه: یداله گودرزی(شهاب)
تا وقتی در شعرها و واژه هایم هستی
ترشرو نباش ، شیرین من !
زیرا
گرچه در گذر زمان پیر می شوی
اما در نوشته های من
هرگز پیر نمی شوی !
*نزارقبانی
*ترجمه: یداله گودرزی(شهاب)
براستی دوستت دارم
و از ابتدا می دانم،
این بازی را خواهم باخت!
*نزارقبانی
*ترجمه: یداله گودرزی(شهاب)