فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

شعرهایی از نزار قبانی،ترجمه :یدالله گودرزی

۱۸ مرداد ۱۳۹۳

بخشی از شعر”شهر من”

آنقدر گریستم تا اشکها تمام شد !
آنقدر نماز گذاردم تا شمع ها آب شد
آنقدر رکوع کردم تا توانم تهی شد
با تو از محمد (ص)پرسیدم
و از مسیح
ای معطر از بوی پیامبران !
ای نزدیکترین پل
میان زمین و آسمان !
ای قدس ، ای گلدسته ی ادیان !
تو دخترک قشنگی هستی که انگشتانش سوخته
و چشمانش برافروخته
ای واحه ی سبز
که روزی پیامبر از آن گذر کرد،
خیابانهایت اندوهگین
و گلدسته هایت غمگین است ….

تصمیم 
سازش با من در توان تو نیست – بانوی من ! –
قطار رفته است
و من بر آنم
وارد نبرد با پلشتی شوم
و از حرفم برنمی گردم .
اگر نتوانم فراروی لشکر روم سد شوم
یا جلوی پیشروی تاتار را بگیرم
اگر نتوانم بربریت را از پای درآورم
لااقل می توانم
شکافی ایجاد کنم
در دیوار !
شعر و جغرافیا 
در سرزمین های شمالی – بانوی من –
شاعر آزاد متولد می شود
بدانگونه که ماهیان در فراخنای دریاها
و آواز می خواند در آغوش برکه ها
و زنگ چراگاه ها
و شکوفه های انارستانها
*
نزد ما
شاعر متولد می شود در زهدان غبار
و آواز می خواند برای حاکمانی از غبار
و سپاهیانی از غبار
و شمشیر هایی از غبار !
معجزه است
که شعر از شب ، روز بسازد !
معجزه است
که شکوفه کشت شود
بین دیوار
و دیوار !
*شعرهایی از نزار قبانی
ترجمه : یدالله گودرزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.