فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

ده آنک از دیروز و امروز !

۱۴ تیر ۱۳۹۳

۱

می نشینم روی کوه

پنبه ابرها را می زنم

برف ، باریدن می گیرد !

۲

چشمانت

دو پروانه رنگارنگند

که روزی

بر پنجره ی اتاقم می نشینند !

۳

بهار است

اما من

مثل کلاغ های ساده ی آبان ماه

دلتنگم !

۴

تنهایی ام سر به فلک می گذارد

وقتی که

شانه های تو را ندارم !

۵

مرطوب ، ملس ، مه آلود !

هوا بدجور بوی تورا می دهد

کجایی ؟!

۶

زیر گوشم حرف بزن!

این حلزونِ خفته را

بیدار کن

۷

درهوای سردِ ایستگاه

می رود قطار

چون طنین گامهای آخرین سوار !

۸

بیا برویم

توی خیابانهای خالی ازعشق

قدم بزنیم

با هم که باشیم

بوسه و باران حتما خودشان را می رسانند!

۹

خدا تو را آفرید

با زیبایی تمام

تا آفرینش ات را *

به خودش تبریک بگوید !

{* فتبارک الله احسن الخالقین،قرآن کریم}

۱۰

چشمهایت حرف ندارد

پس تا همیشه

سکوت می کنم!


*یداللَّه گودرزى(شهاب)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.