فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

فرصتی برای پرنده شدن

سروده ها و نگاشته های یدالله گودرزی

از نیمایی و سپید !

دو شعر قدیمی من که سالها پیش در نشریه سروش مثل آنکهای گذشته چاپ شدند
و پس از آن در رسانه های دیگر به دفعات نشر یافتند و اکنون به درخواست دوستی
عزیز دراینجا می آورم :
تقسیم

نه !
این اختلاف قدیمی
راه به جایی نمی برد
حالا بیا که عادلانه جهان را
قسمت کنیم
آن آسمان آبی بی لک برای تو
این ابرهای تشنه ی باران
برای من !
جنگل برای تو
اما نسیم ساده ی عاشق
برای من
دریا برای تو،
رویا برای من
اصلا جهان و هر چه در آن هست مال تو
تو با تمام وجودت
از آن من !!

*یدالله گودرزی

زبان

من نه زبان فارسی ام
که از راست به چپ بخوانی
ونه فرانسه
که ازچپ به راست
ونه ژاپنی که از بالا به پایین!
من زبان عشقم
ازهمه طرف خوانده می شوم!

*یدالله گودرزی

* دوباره جینگل ! *

پیشتر درباره جینگل اجمالا حرف زدم ، دونمونه دیگر از آثارم را که نشانه برنامه های رادیویی شده اند و هم اکنون در حال پخش هستندو شادبختانه مورد توجه قرار گرفته اند با فایل صوتی تقدیم می کنم انشاءا… بشنوید وبپسندید :
اینجا شب نیست…
پیرهن شب رو واکن
با دکمه ی ستاره
بذار رو بومِ ظلمت
بارونِ نور بباره
**
بگو به هر چی سنگه
قصه ی قاصد ک رو
بزن رُو موجِ موهات
سنجاق سنجاقک رو!
**
تُنگ ماهو وَرِش دار
بکوب رُو سنگِ زمین
تا خیمه ی شبامون
همش بشه نقطه چین
**
بگیر مقابلِ ما
آیینه ی نگاتو
توُ آسمون رها کن
پرنده ی صداتو
**
تا این سکوتِ مرموز
پُر بشه از هلهله
چیکه چیکه بباره
بارونی از چلچله!
ترانه از : یدالله گودرزی
*اجراشده توسط میثم ابراهیمی،خواننده


جوونی دربست
تریپ ما جوونیه
کار ما مهربونیه
رنگ دلای عاشقا
آبی آسمونیه
*
حرف جوونا نوبره
چرخ زمونه پنچره
هر کی که با ما می پره
جوونی حرف آخره
*
چرخ زمونو هل می دیم
به هر جوونی گل می دیم
توو بازیای زندگی
به هر کسی یه رل می دیم
*
دلای یکدست مال ما
هر چی از این دست ما ل ما
بیا با ما جوونی کن
جوونی دربست مال ما

ترانه از : یدالله گودرزی
آهنگساز و خواننده: شهاب اکبری، مهردادشهسوارزاده

* چشمانت را انتخاب می‌کنم *

چشمانت را انتخاب می‌کنم
شعرهایی از نزار قبانی /ترجمه: یدالله گودرزی

زبان عربی با زبان فارسی آنگونه درآمیخته ودرهم تنیده که علاوه بر وفور واژه های مشترک در هر دو زبان ، برخی قواعد زبان هم به یکدیگر راه یافته است.به نظرم در خیلی از جاها،شعر معاصر عرب گستره هایی را تجربه کرده که متاسفانه شاعران معاصر ما ،علیرغم برخی خودشیفتگی هاکه ما نسبت به شعر معاصرمان داریم تجربه نکرده اند، این مساله درشعر زنان بیشتر به چشم می آید و موضوعات و دغدغه های زنان در شعر شاعران اشان به ویژه شاعران زن بسیار بیشتر از شعر سرزمین ما باز تاب یا فته است دراین باره حرفهایی است که گستره فراختری را می طلبد.
در سالهای بیست سالگی وپس از آن برای ترجمه شعر دغدغه داشتم و گاه آثاری از ادونیس، جمال جمعه ،فرهاد پیربال و محمود درویش ترجمه می کردم که در مطبوعات آن زمان نشر می یافت .اولین شعر از فرهاد پیر بال ، شاعر کرد عراقی را ترجمه کردم که سال ۱۳۷۲ در مجله ادبستان – که نشریه خوبی بود وخدا رحمتش کند! – چاپ شد:

http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/307367

پس از آن از این موضوع دور افتادم اما در این یکی دو سال اخیر دوباره به ترجمه روی آورده ام اگرچه پراکنده واتفاقی … اما به هر حال حس خوبی برایم به ارمغان آورده است.اخیرا هم مجموعه ای از اشعار نزار قبانی به فارسی برگردانده ام که به زودی چاپ خواهد شد ،  پیش از این برخی از آنها در نشریات مختلف چون رودکی ،آزما ،روزنامه اطلاعات ….. منتشر شده اند . 

نمونه ای از این آثار تقدیم اهالی ادب می کنم:
بخشی از شعر بلند “دوستت دارم تا آسمان اندکی فراتر رود !”
۱۴
بانوی من !
همه چیز در کما رفته است
ماهواره ها بر ماه شاعران فائق شده اند
و ماشین حساب ها
بر غزل غزل ها
و بر اشعار لورکا و مایا کوفسکی و پابلو نرودا
۱۵
می خواهم دوستت بدارم خاتون من !
پیش ازآن که قلب من قطعه ای یدکی گردد
که در داروخانه ها موجود است
از آنها که پزشکان قلب “کلیولند” می سازند
مثل تولید کفش !
۱۶
بانوی من ، سقف آسمان کوتاه
و ابرهای فرازمند
در سطح آسفالت ها پرسه می زنند
و جمهوری افلاطون و قانون حمورابی
وفرامین پیامبران
و کلام شاعران
از سطح دریا پایین تر آمده است
هم از این روست که جادوگران ، ستاره شناسان
و سالکان صوفی به من توصیه کرده اند
تا دوست بدارم
شاید سقف آسمان اندکی بالاتر رود!
*********

چشمانت را انتخاب می‌کنم
‏‏۱
‏از من می‌پرسی:
تفاوت من و آسمان چیست؟
تفاوت تو و آسمان این است:
اگر تو لبخند بزنی
آسمان فراموش می‌شود!

‏۲
‏همیشه از تاریخ تولدم می‌پرسی
برایت می‌گویم آن چه نمی‌دانستی:
روزی که عاشق تو شدم
روز تولد من است!

‏۳
‏اگر غول چراغ خارج شود
و بگوید: در خدمتم سرورم!
یک دقیقه فرصت داری
هر چه می‌خواهی آرزو کنی از یاقوت و زمرد و…
تا به آن برسی
بی‌تردید
چشمانت را انتخاب می‌کنم

‏۴
‏چشمانت، شبی بارانی است
کشتی‌هایم در آن غرق
و نوشته‌هایم در آن فراموش
آری
آینه‌ها، حافظه ندارند!

‏‏۵
‏روی باد
نام دوست داشتنی‌اش را نوشتم
و روی آب
نمی‌دانستم که باد نمی‌شنود
نمی‌دانستم که بر آب
نقشی نمی‌ماند!

‏۶
‏ترشرو مباش، شیرین من!
تا هنگامی که در شعرها و واژه‌هایم هستی
زیرا اگر چه با عبور سال‌ها پیر می‌شوی
اما در نوشته‌های من
هرگز پیر نمی‌شوی!

‏‏۷
‏از آن رو که عشق تو
فراتر بود از کلام
با خودم قرار گذاشتم
که سکوت کنم
والسلام!

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2010\04\04-27\13-25-40.htm&storytitle=چشمانت را انتخاب می‌کنم

دو غزل از فصل غزل ها و تغزل ها


ماندنی تر از همه

ای تمام شعرهایت مثل دریا خواندنی
خاطراتت در دلم مانند رؤیا ماندنی!
چهره ات در پرتو آیینه ها بس دیدنی
گیسوانت در مسیرِ بادها رقصاندنی
از کمانِ ابروانت هر زمان تیری رها
آهوانِ چشم هایت ناگهان ترساندنی!
چشمه ها در جست وجو از کوه ها جاری شدند
سنگ هم در دوری از دیدارِ تو گریاندنی
هست از آیینه، ذاتِ صاف تو شفّافتر
از خیالِ آه حتّی قلب تو رنجاندنی!
ماندنی تر از همه در قلب من تنها تویی
در میان این همه تصویرهای ماندنی!
(یدالله گودرزی)

دود عود

ای دود عود و نغمه ی داوود و بانگِ زیر
عطرِ گل محمّدی و نافه ی عبیر

برخیز از کرانه ی ماهور و شور و نور
ای ترمه ی ترانه و ای نرمه ی حریر!

رقصان شو از طنین غزل های مولوی
ای نغمه های بلبل نای تو بی نظیر!

چونان نسیم از قفس تن رها شدم
تا گشته ا م به نغمه ی داوودی ا ت اسیر

شکلی بده در آینه بی شکلیِ مرا
سازی بساز از دل این توده ی خمیر

نی را به ناز خود بنواز ای ترانه ساز
با گام های مخملی و صوت دلپذیر

موسیقی صدای تو، تحریر زندگی است
چون بارش موازیِ باران که در کویر…!

(یدالله گودرزی)

* آنک ها *


۲۱ دی ۱۳۹۰

پیشنهاد نامگذاری شعر کوتاه به نام “آنک ” مورد استقبال فراوانی –چه در فضای مجازی وچه درمطبوعات¬- قرار گرفت ودر سایتها و وبلاگهای مختلفی بازتاب یافت. این نشانگر توجهی است که عموم مردم واهل ادب به شعر به ویژه شعر کوتاه دارند.چند نمونه از آنک هایم را که این طرف و آن طرف بسیار نقل شده و گوشی به گوشی در قالب پیامک چرخیده اند تقدیم می کنم اگرچه در مواردی دیده شده که کسانی سعی کرده اند از این آنک ها ، ادیبانه سرقت کنند!از این رو چون اصولا من زیاد به دنیای مجازی اعتماد ندارم، نخست این شعرها را در نشریات نشر داده ام سپس به فضای نت آورده ام که اگر سرقتی ادبی روی داد بتوان آن را اثبات کرد!
پیروزمندی پیوسته اتان آرزوی من است
۱

تا که می رسی به ایستگاه زندگی

مرگ

این قطار ناگزیر

با سه سوت می رسد!

۲

تو رفتی

و پس از تو

آفتابگردان ها

سرگردان شدند!

۳

تا استکانی چای بریزم

شب

در لیوانم رسوب کرده است!

۴

بهار به احترام تابستان

از جای برمی خیزد

اگر چه تابستان

همیشه سایه بهار را

با «تیر» می زند

۵

از ماضی ها و مضارع ها خسته ام

بنشین

دلم برای یک حال ساده تنگ است!

۶

یک حرف ، فاصله

تنها فقط همین

یک حرف فاصله

از سرگذشت تو

تا درگذشت تو!

۷

راستی!

ای معلم قدیمی کلاس ما بگو

روزهای خوب کودکی

مال کیست

روزهای خوب نمره های بیست؟!

۸

شاید جهان بهتری

در انتظارم باشد

یک بار دیگر

مادر

مرا دنیا بیاور!

۹

قلک بغض هایم را

کنار تو می شکنم

این است همه پس اندازهای من!

۱۰

روی بلندترین برج

منقار لک لکی

چلوار ِ سپید ابر را

قیچی می کند!

۱۱

در انتهای افق

آنجا که زمین به آسمان می رسد

به هم می رسیم

برعکس جبر ِ ریاضی

ما آن دو خط موازی

۱۲

در آخرین وداع

گلبرگ های بوسه پرپر

روی نیمکت غروب!
۱۳

از ماضی ها و مضارع ها خسته ام

بنشین !

دلم برای یک حال ساده تنگ است !

(یدالله گودرزی)

http://www.iricap.com/magentry.asp?id=7575

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2010\01\01-26\11-26-15.htm&storytitle/=یدالله